معلولان نیوز

اخبار حوزه افراد دارای معلولیت

معلولان نیوز

اخبار حوزه افراد دارای معلولیت

تلاش برای امید به زندگی معلولان

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۴۴ ب.ظ

تلاش برای امید به زندگی معلولان

آزاده باقری:
سال ۷۵، زمانی که ۱۸سال بیشتر نداشت یک حادثه برای همیشه او را مهمان صندلی چرخدار می‌کند؛ صندلی‌ای که بیش از ۳ سال او را از دنیا جدا کرد و گوشه‌نشینی همدم همیشگی‌اش شد.

به قول خودش در این مدت تنها زنده بوده اما زندگی نمی‌کرده است. شهرام مبصر از 20سال پیش می‌گوید که معلول‌‌شد و یک سؤال بزرگ او را رهانکرد: «چرا من؟» اما یک تلنگر و اتفاق موجب شد تا تمام سؤال‌هایی را که نتوانسته‌بود برای آنها جواب قانع کننده‌ای پیدا کند کنار بگذارد و از صفر که هیچ، از زیر صفر شروع کند و خود را بالا بکشد، به همین دلیل او سال‌هاست که به کسانی که مانند خودش دارای معلولیت هستند امید به زندگی می‌دهد. حتی 4سال است آستین‌ها را بالا زده و یک مؤسسه خیریه راه‌اندازی کرده تا از طریق آن، معلول‌های تارک دنیا را که جز گوشه‌نشینی کار دیگری نمی‌کنند از خانه بیرون بیاورد و آنها را با تورهای گردشگری به تفریح و سفر ببرد. آقای مبصر 4سال پیش مؤسسه‌ای‌ راه‌اندازی کرد و بعد از آن متوجه شد علتی که برخی از معلول‌ها از خانه نمی‌توانند بیرون بیایند مشکلات مالی است و علت مشکلات مالی آنها هم بیکاری است، به همین دلیل دست به کارآفرینی ‌زد؛ از آموزش صنایع‌دستی گرفته تا وانت‌مهربانی، آژانس مهربانی، بازیافت مهربانی‌ و...

«18سال بیشتر نداشتم. رشته برق و قدرت می‌خواندم و بدنسازی کار می‌کردم. بر اثر یک اتفاق در همان زمان از نخاع دچار معلولیت شدم و دیگر نتوانستم روی پای خودم بایستم. وقتی این اتفاق برایم در آن سن کم افتاد زندگی‌ام به صفر و حتی زیر صفر رسید. همه وارد این سن که می‌شوند برای خود آرزوها و اهداف زیادی تصور می‌کنند‌ اما من با این اتفاق تمام آنچه ساخته بودم را یک ویرانه دیدم. شاید الان که تجربه 20سال معلولیت را دارم به من ثابت شده که در شرایط بحرانی باید تمرکز داشت و از صفر شروع کرد؛ اما همین از صفر شروع کردن برایم سخت بود. خوشبختانه خانواده حامی‌ای داشتم؛ چه پدر و مادر و خواهر و برادرم و چه فامیل‌های درجه اولم، همه من را حمایت کردند. تمام دوستانم دغدغه‌شان این بود که من به زندگی برگردم‌ اما خودم در آن دوران هیچ انگیزه‌ای برای ادامه زندگی نداشتم. فقط به‌دلیل حمایت‌های خانواده‌ام سعی می‌کردم زنده باشم اما زندگی نمی‌کردم». اینها را شهرام مبصر می گوید و ادامه می دهد: «4-3 سال به همین منوال گذشت و من بر حسب اتفاق با افرادی مواجه شدم که آنها هم مانند من بودند؛ آنها هم مانند من بر اثر یک حادثه دچار معلولیت شده بودند‌ اما دلمرده نشده بودند، از پا ننشسته بودند و در درس، زندگی، کار و... تماما موفق بودند، ازدواج کرده بودند و در پست‌های خوبی هم کار می‌کردند. برایم چگونه زندگی کردن آنها جالب بود.

چون من سال‌ها نتوانسته بودم با سؤال «چرا من؟» کنار بیایم. این سؤال اجازه نمی‌داد که زندگی‌ام را ادامه دهم. اگر در کتاب‌های روانشناسی دیده باشید در آنجا آمده که این سؤال برای خیلی‌ها پیش می‌آید اما من با تمام وجودم تجربه‌اش کرده بودم. کینه و کدورتی درونم شکل گرفته بود که نمی‌گذاشت با وضعیتم کنار بیایم و دائم با خودم می‌گفتم خدایا چرا با من این کار را کردی؟ در سن 18سالگی چه گناهی می‌توانستم مرتکب شده باشم که تاوانش این حادثه و اتفاق بوده؟ اما با دیدن این دوستان متوجه شدم زندگی هنوز تمام نشده. اما این چیزی که به شما می‌گویم فهمیدنش برای من خیلی طول کشید».

    شروع زندگی مانند افراد عادی

مبصر با دیدن افراد موفقی که مانند خودش بودند از لاک چندساله‌اش بیرون آمد و از سال 80تصمیم گرفت دیگر درس بخواند و مانند یک فرد عادی به زندگی‌اش ادامه دهد؛ «بعد از این تلنگر تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم چون هنوز دیپلم نگرفته بودم. به‌علت معلولیت دیگر اجازه ادامه تحصیل در رشته برق و قدرت را نداشتم و کامپیوتر خواندم. سپس وارد مجتمع رعد شدم و در آنجا یکسری دوره‌ها را گذراندم که به من بسیار کمک کرد. آنقدر ورزش و تمرین کردم که حتی توانستم با عصا راه بروم. ویلچر را کامل کنار گذاشتم، درسم را ادامه دادم و سپس در خانه پدرم یک شرکت کوچک کامپیوتری راه‌انداختم و با دوستان جدیدی که پیدا کرده بودم یکسری فعالیت‌های اجتماعی را هم شروع کردم. سال 85ازدواج کردم.»

    تلاش برای بهبود گردشگری معلول‌ها

دیگر به زمانی می‌رسیم که شهرام مبصر با همسرش به این فکر می‌افتند که خودشان یک مؤسسه خیریه راه‌اندازی و در زمینه گردشگری معلولان که اتفاقا خیلی کم به آن پرداخته شده فعالیت کنند؛ «در سال‌هایی که وارد‌ حوزه معلولان شدم و فعالیت کردم من و همسرم متوجه شدیم که بخش گردشگری معلولان بسیار کمرنگ است و چندان به آن پرداخته نمی‌شود. گردش، سفر و تفریح در روحیه معلول‌ها بسیار می‌تواند اثر مثبت بگذارد به‌طوری که در وجود خیلی از آنها ایجاد انگیزه و امید به زندگی می‌کند. یک فرد عادی وقتی دلش می‌گیرد و دچار روزمرگی می‌شود خیلی راحت برنامه‌ای برای خودش می‌چیند تا از خانه بیرون بزند و حتی یک ‌ سفر ردیف می‌کند اما بچه‌های دارای معلولیت واقعا نمی‌توانند؛ چون این امکان برایشان مهیا نیست. از وسایل ایاب و ذهاب بگیرید تا شرایط و امکاناتی که باید در اقامتگاه آنها وجود داشته باشد. سفر رفتن برای این افراد شرایط خاصی می‌طلبد.در کنار این سختی‌ها برخی از معلول‌ها از نظر مالی در مضیقه هستند و نمی‌توانند بخشی از درآمد خود را به گردش، سفر و تفریح اختصاص بدهند.»

    تلاش برای دوری از خانه‌نشینی

مدیرعامل مؤسسه خیریه «ساحل امید» در ادامه از روند کاری مؤسسه‌ای ‌می‌گوید که تلاش می‌کند هر چند وقت یک‌بار معلول‌ها را به نیت گردش و تفریح از خانه بیرون بکشاند؛ «تا به امروز تورهای زیادی برگزار کرده‌ایم. کاشان، قمصر، شهرهای زیارتی، جاده چالوس، آدران، طالقان و... تورهایی هستند که استقبال زیادی از آنها می‌شود و معمولا 200-100نفر شرکت‌کننده داریم. در کنار برگزاری این تورها مسابقات، جشن‌های ورزشی و همایش‌های بزرگ هم برگزار می‌کنیم. از این طریق می‌خواهیم بچه‌ها را به بهانه‌های مختلف از خانه خارج کنیم. خوبی این بیرون آمدن‌ها این است که در این مراسم‌‌ و برنامه‌ها افراد با هم آشنا می‌شوند و از تجربه‌هایشان به همدیگر می‌گویند، همان اتفاقی که شاید سال‌ها پیش برای من اتفاق‌افتاد؛ با دوستانی آشنا شدم و از آنها تجربه کسب کردم و توانستم دوباره به زندگی برگردم. در همین برنامه‌ها‌ کسانی می‌آیند که در زندگی‌شان موفق هستند. افرادی که هنوز نتوانسته‌اند با معلولیت‌شان کنار بیایند هم می‌آیند. آنها با همدیگر آشنا می‌شوند و از هم یاد می‌گیرند. همین برای ما مهم است.»

    کارآفرینی برای کسب درآمد معلول‌ها

برگزاری تورهای گردشگری تنها یک بخش از فعالیت‌های این مؤسسه است؛ «علتی که باعث شد ما به سمت کارآفرینی، آموزش و توانمندسازی بیایم و البته در اساسنامه مؤسسه نیز کارآفرینی تعریف شده‌این بود‌ که وقتی با خانواده‌های دارای معلولیت تماس می‌گرفتیم و آنها را برای آمدن به تورهای گردشگری دعوت می‌کردیم، آنها به‌علت مشکل مالی این دعوت را رد می‌کردند. درصورتی که هزینه تورهای ما با توجه به تلاش‌ها و رایزنی‌هایی که می‌کنیم بسیار اندک می‌شود؛ مثلا هزینه تور کاشان 25-20هزار تومان است. اما آنها به‌دلیل مشکلات مالی نمی‌توانستند همین مبلغ اندک را هم پرداخت کنند. با خودمان می‌گفتیم چرا این افراد هزینه‌ای برای گردش و تفریح‌شان ندارند و متوجه شدیم علتش این است که کار ندارند‌ برای همین به‌دنبال این رفتیم که برای آنها کار فراهم کنیم. راه‌اندازی واحدهای کارآفرینی، ازجمله ایده‌هایی بود که به ذهنمان رسید. با این واحدهای کارآفرینی هم برای معلول‌ها کسب درآمد می‌شد و هم بخشی از این درآمد، وارد چرخه اقتصادی مؤسسه می‌شد که می‌توانستیم با این درآمد هم تورهای گردشگری بیشتری داشته باشیم و هم افراد بیشتری دارای کار و درآمد شوند.»

    معلول‌ها را همراهی کنید

مبصر از مردم و کسانی که دستی در کار خیر و انسان‌دوستانه دارند می‌خواهد تا از طرح‌هایی که با هدف کارآفرینی معلولان به‌وجود می‌آید استقبال کنند تا در کنار این کارآفرینی زمینه گردش و سفرهای آنها نیز فراهم شود؛با استقبال‌های مردم می‌شود این طرح‌ها را گسترش داد تا افراد بیشتری کار کنند. افراد وقتی کار پیدا کنند‌ و مردم در امر خیر ورود پیدا‌‌کنند، می‌توان تورهای گردشگری بیشتری را هماهنگ کرد و افراد بی‌بضاعت بیشتری را از خانه بیرون آورد؛ این کارها به نوعی مشارکت است. همه دست‌به‌دست هم دهیم تا بتوانیم گوشه‌ای از کار را بگیریم. با این کارها به سادگی بخشی از خانواده‌ها مشکلاتشان حل می‌شود و خدمات بهتر و باکیفیت‌تری به اعضا داده خواهد شد. اینطور تعداد معلولانی که امید به زندگی ندارند هر روز کمتر می‌شود و جامعه‌ای با امید به زندگی بیشتر‌ خواهیم داشت».

    از تاکسی سرویس ساحل‌امید تا وانت مهربانی

شهرام مبصر برای آنکه بتواند برای معلول‌های بیشتری کارآفرینی کند فعالیت‌های مختلفی انجام داده اما نتوانسته همه آنها را با موفقیت پیش ببرد که البته موفق نشدن او دلایلی دارد که برایمان توضیح می‌دهد؛ «من و همسرم در این مؤسسه راهکارهای مختلفی برای کارآفرینی معلولان پیشنهاد می‌کنیم و به مرحله اجرایی شدن هم می‌رسانیم اما برخی از آنها مانند بازیافت مهربانی و کار چاپ سابلیمیشن را نتوانسته‌ایم با موفقیت پیش ببریم. ازجمله این ایده‌ها راه‌اندازی تاکسی سرویس ساحل‌امید بود؛ تاکسی سرویسی که راننده‌های آن معلولان و زنان سرپرست خانواده بودند.خیلی موفق عمل نکرد و مجبور شدیم آن را با وجود استقبالی که از سوی مردم شد تعطیل کنیم؛ چون متأسفانه معلولانی که خودرو داشتند و اتفاقا می‌توانستند وارد طرح شوند از این تاکسی سرویس استقبال نکردند. ایده بعدی وانت مهربانی بود که با کمک دوستان یک وانت خریداری کردیم و یک معلول به‌عنوان راننده مسئولیت آن را برعهده گرفت. اما متأسفانه این واژه بد جا افتاد و دوستان تماس می‌گرفتند و فکر می‌کردند رایگان است یا خیلی کم هزینه می‌گیرد؛ درصورتی که منظورمان این بود که بارهایشان را به این وانت بدهند تا هم راننده‌ای که روی وانت کار می‌کند هزینه زندگی خودش را تأمین ‌کند و هم بخش اندکی از آن‌که سهم مؤسسه بود صرف امور خیریه مؤسسه شود. اما متأسفانه به دلایل مختلف این ایده هم موفق نبود و به ناچار وانت را برای فروش گذاشتیم.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی